یادداشتهای من

.::. خیال نکن که یاد تو مونده هنوز تو دل من *** عکسی نمونده از چشات خالی قاب دل من .::.

یادداشتهای من

.::. خیال نکن که یاد تو مونده هنوز تو دل من *** عکسی نمونده از چشات خالی قاب دل من .::.

آنچه ماند...

ساعت ۱ نیمه شب... 

 

می خواهد با دستش جلوی گلوله های نفرت را بگیرد... 

 

نمیداند...نمیداند... 

 

هی، خوشحال باش که خدا می داند...این است آنچه باید باشد... 

 

یک نخ مانده؟؟ از چه؟؟ سیگارت؟؟ پس با لذت بکش... 

 

نگاهش نکن...دلت برایش می سوزد مثل قرمزی خودش... 

 

ادامه می دهم بی هیچ منتی... 

 

هنوزم زنده ام و زنده بودنم خاریست

به تنگ چشمی نامردم زوال پرست 

 

ساعت ۱:۰۵ دقیقه نیمه شب