یادداشتهای من

.::. خیال نکن که یاد تو مونده هنوز تو دل من *** عکسی نمونده از چشات خالی قاب دل من .::.

یادداشتهای من

.::. خیال نکن که یاد تو مونده هنوز تو دل من *** عکسی نمونده از چشات خالی قاب دل من .::.

سال نو در راه . . .

سلام به همه
بله سال جدید دیگه ای هم در راه هست و وسط راهه داره میاد سال جدید رسید ولی اونی که شاید هرکدوم از ما منتظرش هستیم کی میرسه؟
هرکدوم از ما ممکنه منتظر یه چیزی باشیم وقتی سال تموم میشه تازه میفهمیم که انتظار ما به سال کشید قدیمی شدیم و پیر تا حالا فکر کردین به اون کسی که دارین فکر میکنید و نگران زندگیش هستین و هروز غصشو میخورین لحظه ای به شما فکر میکنه یا نه  اصلا 1 دقیقه غصه خودرن شما براش مهمه؟
امیدوارم رفتن آدما مثل یک سال زندگی نباشه که بره و دیگه برنگرده و تموم بشه چون ...

با همه اینا امیدوارم سال جدید رو با اندیشه های بهاری شروع کنیم چطوری شروع کردن مهم نیست اینکه شروع بکنیم بفهمیم که شروع کردیم و بفهمیم قبلا اشتباه کردیم مهم اینه که بفهمیم اشتباهاتی داشتیم.

::. یا حق سال نوتون پیشاپیش مبارک .::

توکل به او

سلام به همه دوستان مدتی بود دلم تنگ شده بود که وبلاگ رو به روز کنم ولی میخواستم یه چیزی رو پیدا کنم تا بنویسم یک داستان که شاید خیلی برام جالب و مهم بود این که :

روزی تاجری با دوست خود در حال رفتن بودن تا اینکه دزدی به آنها نزدیک شد و خواست که هردوی آنها رو بکشه تاجر گفت ای دزد من هرچی که دارم برای تو ولی ما را نکش دزد گفت : من باید شما ها رو بکشم وگرنه کارهای خواهید دید و همه جا خواهید گفت. تاجر گفت پس بگذار من نمازی بخوانم و بعد تو هرکاری میخواهی بکن. دزد قبول کرد و تاجر سر نماز گفت : خدایا من تمام امید به توست کمکمان کن. ناگهان دزد دل درد شدیدی گرفت و تاجر و دوستش از موقعیت استفاده کردن و فرار کردن بعد از اون دوست تاجر از اون پرسید که : چه شد که آن اتفاق برای دزد افتاد؟ تاجر گفت : اگر میخوایی بر قویترین ها پیروز شوی به خدا توکل کن.

یا حق و توکل به او